استوئیسیسم و اپیکوریسم: منشاء و اساس علیتی تضادگرایانه در سرنوشت بشر اثر آندره مالرو

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترا دانشگاه تهران

2 استادیار دانشگاه اصفهان

چکیده

اگر در بافت تاریخی سرنوشت بشر، با ارزشترین اثر ادبی آندره مالرو ردپای اندیشه های فلسفی را هم بیابیم، چندان دور از ذهن نخواهد بود. این رمان جزمیت و چارچوب خشک نوع ادبی رمان مستند را پشت سر گذاشته و می­تواند در جرگه رمان­های فلسفی نیز قرار بگیرد. اگر چه سرنوشت بشر ظاهراٌ شباهت چندانی به رمان فلسفی ندارد، اما نشانه­های غالب اندیشه­های فلسفه­ باستان در آن دیده می­شود. فلسفه رواقی  بر وجود اراده الهی حاکم بر کل جهان هستی صحه می­گذارد و خرد را در پالایش روح انسان بسیار با اهمیت و مؤثر می­داند، در حالی که برداشت نادرست از فلسفه اپیکوری جستجوی لذت را ترغیب می­کند. در این مقاله اصول رواقی و اپیکوری منطبق بر این تعاریف را با هدف دسته بندی عناصر و اجزایی که جایگاه این دو فلسفه را در رمان تعیین می­کنند، مشخص خواهیم کرد. با تکیه بر اندیشه­های اساسی این دو مکتب تمایلات و گرایشات شخصیت­ها را بررسی می­کنیم.  حد و مرز تضاد و تعارض و حتی دشمنی عمیق و حقیقی شخصیت­ها و ارزش و جایگاهی که مالروی نویسنده برای این ویژگی­ها قائل است، بیشتر مشخص خواهد شد. مالرو دو فلسفه متعارض را به چالش می­کشد تا به معنای واقعی رستگاری و عقلانیت دست یابد.

کلیدواژه‌ها