سکوت مترجم

نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

دانشگاه بوعلی سینا

چکیده

بر اساس تعریف ژرار ژنت از نویسنده و منتقد به مثابه کارگزارانی که در عین حال می­ نویسند و سکوت می­ کنند، مترجم را نیز می­ توان، به رغم منش ثانوی، بسته و محدودِ فعالیت­اش، یک نویسنده به شمار آورد. اینک همان براهینی که از دو قرن پیش برای تشریح سکوت ادبیات به کار رفته­ اند، در مورد سکوت مترجم و اثر ترجمه شده نیز مصداق می­ یابند : گنگی، سنگ­وارگی، ارتباط­ گریزی، ارجاع به خویش و غیره. در این نقطه دو سنت نظریه­ پردازی با یکدیگر دیدار می­ کنند : از یک سو سنت نظریه­ پردازی ترجمه در آلمان از رمانتیسم و شلایرماخر تا پان­ویتز و بنیامین؛ از سوی دیگر جریان مسلط نظریه­ ی ادبی در فرانسه­ ی نیمه­ ی دوم قرن بیستم که ادبیات را جایگاهِ پاسداری از سکوت می­ داند.
اگر مترجم نتواند، از طریق نوشتن، جایگاه خود را به مثابه یک نویسنده تثبیت کند، آیا نویسنده بودن او را نمی­ توان از «سکوت» او استنتاج کرد؟ 

کلیدواژه‌ها

موضوعات