مارسل پروست و هزار و یکشب

نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

چکیده

مارسل پروست در یکی از آخرین صفحات زمان باز یافته، از آثار ادبی نام می­برد که در ارتباط با نوشته­های او هستند. بد­ین گونه که نکات مشترکی در هزار و ­یکشب و آثار او وجود دارد که مارسل پروست به­هیچ وجه منکر آن نمی­شود، بلکه بصورت استعاره از ا­ین داستان­ها بهره می­گیرد. مارسل پروست نیز همانند قهرمان زیبا روی هزار و ­یکشب که قصه­هایش را در شب تعریف می­کند، کتابش را در شب می­نگارد. شخصیت­های او و راوی این داستان همانند قصّه­های هزار و ­یکشب، ما را به سوی لحظاتی میبرند که خارج از زمان قرار دارند. ابولحسن یکی از شخصیت­های هزار و یکشب گواهی است بر این مطلب او هم مانند راوی اثر پروست دچار دگرگونی می­شود و لحظاتی در مورد هویت خود دچار شک می­شود و حتی بدرستی نمی­داند در کجا قرار دارد. شهرزاد نیز در دنیایی جادویی به سر می­برد که در آن همه چیز امکان پذیر است و برای مارسل پروست این جادو در خور اهمیت است و چون جستجویی است که او را پیش به سویی می­برد تا وی بتواند جوهر و معنای زندگانی اش را بیابد : هنر ادبیات.

کلیدواژه‌ها