از جامعه متن به جامعه مرجع: خوانش دوشه‌ای از داستان ترس و لرز غلامحسین ساعدی

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشگاه اصفهان

2 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان

چکیده

 نقد جامعه­شناختی پیوستگی­های موجود بین ادبیات و بافت اجتماعی را مورد مطالعه قرار می­دهد. این رویکرد نقادانه که در سال­های 1960 شکل مدونی به خود گرفت، در صدد این است که واقعیت اجتماعی را از خلال متن ادبی نشان دهد. تا به امروز، در حوزه­ی نقد جامعه­شناختی ادبیات، چشم­اندازهای متعدد و رویکردهای متنوعی وجود داشته است، از آن میان نظریه­ی کلود دوشه، که بیش از سایر بیش از سایر خرده­نظریه­ها معطوف به مطالعه ساختار متن است. از نظر دوشه، نقد جامعه­شناختی نوعی تحلیل جامعه-معناشناختی متن ادبی است که هدفی جز بازشناخت جامعه­ی خاستگاه اثر ندارد. ادبیات معاصر ایران که تغییرات تاریخی-اجتماعی متعددی را از سر گذرانده، محصول قلم نویسندگانی است که عموما به خلق آثاری ملهم از واقعیت اجتماعی پرداخته­اند. غلامحسین ساعدی یکی از این نویسندگان معاصر است که بخش قابل توجهی از آثارش برگرفته از واقعیت­های شرایط اجتماعی-سیاسی تاریخ معاصر ایران است. مقاله­ی حاضر درنظر دارد با استفاده از نظریه­ی جامعه متن کلود دوشه به بررسی ژرف­ساخت­های اجتماعی متن ترس و لرز اثر غلامحسین ساعدی بپردازد. همچنین با تکیه بر مفاهیم تحلیلی خوانش دوشه­ای نظیر جامعه­­ی مرجع و جامعه­نگار، برآنیم تا مختصات جامعه­ی واقعی نویسنده را از متن استخراج کرده و به توجیه استراتژی­های زیبایی­شناختی، مضمونی و صوری نویسنده در متن بپردازیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات