«مکتب 1650»، مکتبی پیش کلاسیکی؟

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 استاد دانشگاه شهید چمران اهواز

2 استادیار دانشگاه شهید چمران

چکیده

مکتب کلاسیک در ادبیات فرانسه، به عنوان مکتبی مبتنی بر آرمان زیباشناختی از وزن و درستی و صحت کلام، حاصل تلاش و روندی طولانی است، و صرفاً به دوره‌ی کوتاه نیمه‌ی دوم قرن هفدهم یا آثار نویسندگان بزرگ این مکتب، مثل مولیر یا راسین محدود نمی­شود. مفاهیمی چون تقلید از قدما که یکی از ارکان اصلی این مکتب است، قبل از این بزرگان تدوین شده است. یا می­توان از آثاری نام­برد که گرچه نمی­توان بر آنها عنوان کلاسیک گذاشت، اما همین آثار هستند که عالم علم و ادب را در فرانسه برای جلوس مکتب کلاسیک آماده می­کنند. در واقع، درسال­های پس از مرگ وَنسان واتور (1648) و سپس مرگ گِ دو بالزاک، یعنی حوالی «مکتب 1650» است که مفاهیم عمده ادبیات کلاسیک فرانسه بطور واقعی شکل می­گیرد. نویسندگانی از این مکتب چون نیکُلا فاره، شوالیه دو مره، گِ دو بالزاک و دیگران، بر مفاهیمی چون آرمان «انسان شریف»، فصاحت کلام، زیبائی جذاب، ضرورت ادبیاتی ملی به زبان فرانسه، عقل­گرایی، و احیای اصل رفعت و کمال کلام(Le Sublime) تأکید دارند که از ارکان عمده در ساختار مکتب کلاسیک محسوب می­شود. این مقاله سعی دارد به بررسی نقش محوری «مکتب 1650» در شکل‌گیری ارکان مهم ادبیات کلاسیک فرانسه بپردازد.

کلیدواژه‌ها